به نام خدا...
الان دیروزه!
توی شرکت نشسته ایم...
اتاق ما سه تا میز کار و سه تا کارمند داره که توش کار می کنند. روی میز همکاری که پشت سر من هست یه تلفنه که کارهای عجیب غریبی!!! ازش بر میاد.
خلاصه ...
نزدیک های ظهر که میشه یکی از همکارهای آقا اتاق رو ترک می کنن تا خانومهای شرکت بیان تو اتاق ما تا ناهار بخوریم.
چند تا از خانومها صندلی های خودشون رو میارن تو اتاق و غذایی که تو ظرف یه بار مصرف ریخته شده رو برمیدارن و شروع می کنیم به حرف زدن و خوردن...
...
ساعت تقریبا نزدیکای یک ظهره ...
و تلفن معروف اتاق ما !!!! که گفتم کلا موجود عجیبی هستش ، شروع می کنه به اذان گفتن ...
اللللللللللللللللللللله اکبر و اللللللللللللللهههههههههههه اکبر........
الللللللل----------------
که یه دفعه یکی از همکارام که کنار دستم نشسته گوشی رو برمیداره و دوباره می زاره سر جاش.
و دوست تلفن من !!! خاموش می شه و دیگه صداش در نمیاد
.
.
.
اذان ...
نوستالوژی کوچه ها و خیابون های زمان بچگی من ...
صدایی که حتی اگر بهش توجه نمی کردیم و نمی رفتیم نمازمون رو بخونیم
اما حداقل ش این بود که برای لحظه ای احساس آرامش همه وجودمون رو پر می کرد
و خدایی که سر وقت صدای بنده های مهربونش می زد
که
حیِّ ...
حیِّ علی خیر العمل...
اذان، یکی از مهم ترین و بزرگ ترین شعائر الهی که در بین مسلمانها هیچ وقت نمی میره
و چه پاداش هایی که برای موذن ذکر نشده در دین مهربانی ما ...
اما انگار
این تکنولوژی ، گرچه خوبی هایی داشته .
اما الحق که کمر به قتل بعضی از ارزش های انسانی ما بسته.
اصلا اذانی که موذن بالای سرش نباشه همین می شه دیگه
اذان تکنولوژِیک
...وقتی مزاحم ناهار من می شه ،
خاموشش می کنم
یا کانال عوض میکنم
اصلا انگار نه انگار که قراره این اذان یه تلنگر باشه برای من و تویی که درگیر کار و زندگیمون شدیم و از خالق دور افتادیم .
اصلا انگار نه انگاره که قراره این اذان بساط غفلت من و تو رو بهم بزنه و مزاحم روزمرگی های ما بشه...
اصلا انگار نه انگار...
اصولا اذان های تقلبی توان تغییر در انسان را ندارن...
حداقل نه آنگونه که ورژن زنده اش دارد...
چون اراده ای ندارن
خلوصی ندارن
با یک دکمه روشن می شن
و با یک دکمه خاموش
...
دیروز ...
داشتم فکر میکردم،
اگر من پسر بودم
حتما در شرکتمان اذان می گفتم
اذان واقعی...